و من فراموشش میکنم!

ساخت وبلاگ

امروز موقعیت پیش اومد و حرفم رو زدم...

راستی راستی دارم میروم از اینجا بعد از یکسال و نیم...

و از همین الان دلم برای مریضهایم تنگ شده.برای خدمت به آنها.

اما اینجا دارم اذیت میشوم.

کاش کار فقط در خدمت به انسانها خلاصه میشد.کاشکی.

و من فراموشش میکنم!...
ما را در سایت و من فراموشش میکنم! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : exuviate بازدید : 44 تاريخ : پنجشنبه 23 آذر 1402 ساعت: 5:36

بوسیدن روی پدر و مادر...

به هر چیزی در این جهان برتری دارد...به هر چیزی که فکرش را بکنی.

لبخندشان...برق چشمانشان...

بقول معروف باید بروی دورهایت را بزنی تا بفهمی این را...

و همین که حالا هم فهمیده ام خودش خدارا شکر دارد.

و من فراموشش میکنم!...
ما را در سایت و من فراموشش میکنم! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : exuviate بازدید : 46 تاريخ : چهارشنبه 1 آذر 1402 ساعت: 16:15